رژيم
پهلوي فكر مي كرد اگر امام خميني (ره) را به نجف تبعيد كند، ايشان دچار
انزوا خواهند شد و به دليل دوري و قطع ارتباط با ايران، از اذهان مردم
فراموش مي شوند. با اين اوصاف، امام چگونه توانستند در شرايط تبعيد
بسترهاي سقوط رژيم پهلوي را فراهم آورند؟ طولاني ترين مقطع مبارزه انقلاب
اسلامي دوران تبعيد امام خميني (ره) است. در اين مقطع طولاني، كه از 13
آبان 1343 شروع شد و تا 12 بهمن 1357 به طول انجاميد، حضرت امام 14 سال از
عمر شريف خود را در 3 كشور تركيه، عراق و فرانسه سپري كردند. با اين حال،
طولاني ترين ايام اين دوران به مبارزه نجف اختصاص داشت. در دوران تبعيد
امام تحولات سرنوشت سازي در عرصه انديشه سياسي و حكومتي شيعي به وقوع
پيوست. طرح بحث حكومت اسلامي، به عنوان جايگزين حكومت شاهنشاهي، مهمترين
دستاورد ايام تبعيد و هجرت امام خميني (ره) بود. ضمن اينكه مطرح شدن معظم
له به عنوان مرجع تقليد شيعيان در سطح گسترده داخلي و خارجي نيز بعد از
رحلت آيت الله حكيم در اين دوران تاريخي رخ داد.
با
اين مقدمه، اين سؤال پيش مي آيد كه چرا رژيم پهلوي امام خميني (ره) را به
نجف فرستاد؟ و در مجموع چه هدفي را دنبال مي كرد؟ به اين پرسش پاسخ هاي
مختلفي مي توان داد:
1. تلاش براي انزواي امام:
رژيم پهلوي خيال مي كرد با تبعيد امام به نجف، ايشان قادر نخواهد بود كه
در سايه بزرگان آنجا توانايي هاي علمي خود را بروز دهد و در نتيجه، جايگاه
علمي و شاگردان چنداني پيدا نخواهد كرد. در اين زمينه، آيت الله طاهري خرم
آبادي مي گويد: «پيش خود مي پنداشتند نجف غير از قم است. امام در قم همه
كاره بود، ولي در نجف طلبه اي محسوب خواهد شد كه يك محفل درس خواهد داشت و
در نتيجه، نمي تواند كاري انجام دهد.»
2. رهايي از فشار افكار عمومي:
رژيم شاه، طي 11 ماه تبعيد امام به تركيه، به شدت تحت فشار افكار عمومي در
ايران و ديگر كشورهاي اسلامي بود؛ در صورتي كه رژيم امام را به كشوري ديگر
مانند پاكستان، لبنان و كويت مي فرستاد، همچنان با مشكلات فراواني روبرو
بود، اما تبعيد ايشان به نجف اين مطلب را القا مي كرد كه امام به شهري
تبعيد شده اند كه مركز علمي شيعه است و در آنجا، در كنار ساير مراجع،
مشغول فعاليت هاي حوزوي هستند. (1)
3. حسنه بودن روابط ايران و عراق در آن زمان:
مرحوم سيداحمد خميني در اين مورد مي نويسد: «روابط ايران و عراق در اين
ايام حسنه بود و همكاري اطلاعاتي بين هر 2 رژيم، براي حل مشكلات داخلي، كه
هر يك به نحوي با آن دست به گريبان بودند، در سطح بالايي وجود داشت. همين
امر موجب شد تا مأموران مخفي ساواك و مأموران رسمي سفارت ايران، با همكاري
مأموران اطلاعات عراق، فعاليت هاي امام را كنترل كنند.» (2)
استقبال از امام
با
وجود توطئه رژيم پهلوي، در بدو ورود امام به نجف، علماي شيعه به ديدار
ايشان رفتند و به گرمي از ايشان استقبال كردند. در اين باره، محمدتقي
متقي، از ياران امام در نجف مي گويد: «در شب اول اقامت آيت الله خويي، آيت
الله شاهرودي و بعضي ديگر از علما به ديدار امام خميني (ره) آمدند. در شب
دوم، آيت الله حكيم عازم ديدار امام گرديد.» (3) بدين ترتيب توطئه رژيم
پهلوي براي انزواي امام شكست خورد. بر خلاف پيش بيني ساواك، امام نه تنها
به انزوا نرفتند؛ بلكه مبارزه عليه رژيم ستمگر پهلوي را در نجف دنبال
كردند.
استراتژي هاي مبارزاتي امام
فرستادن پيام و رهنمود به ايران:
امام، در دوراني كه در نجف بودند، همواره از طريق صدور اعلاميه هاي مختلفي
پيام ها و رهنمودهاي خود را به مناسبت هاي مختلف به گوش مردم و افراد
مبارز مي رسانند. اين رهنمود ها، كه جنبه روشنگري و افشاگري داشت، نمي
گذاشت كه آتش مبارزه در دل ها خاموش شود و سردي و سستي پديد آيد و همچنين
باعث مي شد تبليغات دروغين شاه شكست بخورد. (4)
معرفي اسلام راستين:
استراتژي امام در نجف، معرفي اسلام راستين به اقشار مختلف مردم بود. آيت
الله موسوي بجنوردي در اين باره مي گويد: «امام با ترور و اقدام مسلحانه
به شدت مخالف بود. هدف ايشان اين بود كه بايد از راه حركت مردمي و اكثريت
آرا مبارزه را پيش برد. از ابتدا امام همين حرف ها را مي زدند. يعني از
همان اول 2 ركن را براي حكومت اسلامي هميشه در كنار هم بيان مي كردند و مي
گفتند كه حكومت اسلامي بر 2 ركن استوار است: يكي احكام اسلام و ديگري
مردم. امام در عين اينكه به قيام مسلحانه ترغيب نمي كردند، اما از افرادي
كه قيام مسلحانه شان رنگ اسلامي صرف داشت، در مواقع حساس حمايت مي كردند.
مثلاً اگر محكوم به اعدام مي شدند، از آنها حمايت مي كردند؛ اگر به زندان
مي رفتند، به اينها كمك مي كردند.» (5)
عدم حمايت از گروه هاي التقاطي:
امام خميني (ره)، با وجود حمايت از جرياناتي كه عليه شاه مبارزه مي كردند،
هيچگاه با وجود اصرار ديگران، حاضر به تأييد گروه هاي التقاطي نشدند. يكي
از اين گروه ها مجاهدين خلق (منافقين) بود. امام، در شرايطي كه هنوز
انحراف اين گروه مشخص نشده بود و نماينده اي براي گرفتن تأييد نزد امام
فرستاده بودند، به هيچ عنوان حاضر به تأييد آنها نشدند. (6)
آگاهي بخشي به نسل جوان:
يكي از راه هايي كه امام براي جهاني كردن نهضت اسلامي در پيش گرفته بود
نامه پراكني و ارتباط با دانشجويان مسلمان بود، اما از آنجا كه امام مي
دانستند قشر جوان تأثير بسزايي در ايجاد تحولات دارند و يكي از اركان
انقلاب محسوب مي شوند، در طول دوران اقامت در نجف همواره سعي مي كردند اين
قشر را به سمت اسلام جذب كنند تا هم از گرايش جوانان به سمت انحراف و
التقاط جلوگيري كنند و هم آنها را با اسلام راستين آشنا سازند. (7)
مقابله با باستان گرايي شاه:
رژيم پهلوي، به منظور مقابله با اسلام، سعي مي كرد تا با تبليغ باستان
گرايي افراطي دوران اسلامي ايران را تحريف نمايد و اين دوره را بي اهميت و
ناچيز معرفي كند. براي همين، اقدام به برگزاري جشن هاي شاهنشاهي و تغيير
تاريخ كشور از هجري شمسي به شاهنشاهي كرد. با اين حال، امام از نجف با
صدور اطلاعيه هايي با اين حركت ضد اسلامي مخالفت كردند و درباره عواقب اين
مسأله به ملت ايران هشدار دادند. (8)
ارتباط مداوم با ايران به منظور آگاهي بخشي به جامعه: امام خميني (ره)، در دوراني كه در عراق به سر مي بردند، از طرق متفاوتي با ايران در ارتباط بودند كه عبارت اند از:
1. سفر مبارزان داخل كشور به نجف: ياران امام در داخل كشور از طريق غير قانوني و يا سفر به كشور ديگر و بعد رفتن به عراق و يا از طريق مراسم حج به نجف مي رفتند.
2. زوّار عتبات.
3. مسافرت روحانيون نجف به ايران:
روحانيون متعهد نجف، كه از نظر رژيم شاه شناخته شده نبودند، هر سال يكي دو
بار به ايران سفر مي كردند. آنها قبل از سفر به ايران با امام ملاقات مي
كردند و پيام هاي ايشان را به ايران مي رساندند.
4. طلاب و مسافران افغاني:
طلاب و مسافران افغاني، به دليل رفت و آمد آسان ميان عراق و ايران، به
سهولت پيام ها و نوارهاي سخنراني امام را به داخل كشور منتقل مي كردند.
5. مراسم حج:
نمايندگان امام خميني (ره) هر ساله در موسم حج به عربستان مي رفتند و به
صورت مخفيانه با نمايندگان مبارز داخل كشور ارتباط برقرار مي كردند. (9)
حمايت از فلسطين:
با اينكه امام در زمان اقامت در نجف در حال مبارزه با رژيم پهلوي بودند،
اما با اين حال، از مبارزات ديگر ملل مسلمان نيز غافل نبودند و همواره از
مبارزات آزادي بخش ملل مسلمان حمايت مي كردند.
براي مثال، ايشان در فتوايي اجازه به اختصاص وجوه شرعي به مبارزات عليه رژيم اشغالگر قدس مي دهند. (10)
مقابله با اقدامات رژيم عراق:
با اينكه امام در عراق بودند، اما حاضر نشدند كوچكترين نرمشي در مقابل
اقدامات ضد اسلامي حكومت عراق نشان دهند و همواره در مقابل تحركات ضد ديني
رژيم عراق مي ايستادند.
براي
مثال، ايشان آذر 1350 كه اقدام به اخراج ايراني ها از عراق كرد، حسن البكر
را تهديد كرد كه از عراق به لبنان مهاجرت مي كنند. (11)
حكومت اسلامي
امام
خميني (ره) در اول بهمن 1348 بحث حكومت اسلامي را زير عنوان ولايت فقيه در
مسجد شيخ انصاري در بازار حويش نجف آغاز كردند. اين اقدام از آنجا اهميت
دارد كه تا آن موقع اين گونه جلوه مي شد كه اسلام از سياست جداست و در كل،
اسلام تئوري براي حكومت كردن ندارد، اما امام با طرح ريزي تئوري براي
حكومت ديني، اين نقشه دشمنان را نقش بر آب كردند. (12)
اين
كار امام در داخل نيز تأثير بسيار خوبي بر تقويت مبارزان مسلمان داشت، چرا
كه تا آن مقطع همواره كمونيست ها و ملي گرايان ادعا مي كردند كه يك تز
براي حكومت كردن دارند و مبارزان مسلمان را متهم مي كردند كه هيچ الگوي
عملي براي ايجاد حكومت ندارند. از اين رو، انتشار نظرات امام درباره حكومت
ولايت فقيه، در عمل، باعث خنثي سازي تبليغات كمونيست ها و ليبرال ها شد.
در
اين خصوص، آيت الله خرم آبادي مي گويد: «اگر بحث ولايت فقيه و حكومت
اسلامي نبود، حكومت بعد از انقلاب به دست ملي گرا ها و جبهه ملي مي
افتاد.» (13)
حكومتي
كه امام چارچوب هاي نظري آن را تدوين كردند از يك رشته ويژگي هاي ممتاز و
منحصر به فرد برخوردار بود كه آن را از مدل حكومت هاي موجود متمايز مي
ساخت؛ زيرا احكام و اصول اقتصادي، سياسي، دفاعي و ساختار و تشكيلات آن نه
برخاسته از انديشه بشر، بلكه ملهم از اصول الهي اسلام بود. امام اين نوع
حكومت را الگو مي دانست كه با نظام هاي استبدادي، مطلقه و مشروطه قابل
تطبيق نبود؛ بلكه ضمن در بر داشتن محاسن آنها، از نارسايي هاي آنها بري
بود، زيرا بر اساس آن، حكومت كنندگان در اجرا و اداره مقيد به يك مجموعه
شرط هستند كه در قرآن كريم و سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) معين
گشته است. مجموعه اين شروط همان احكام و قوانين اسلام است كه بايد رعايت و
اجرا شود و از اين جهت، حكومت اسلامي حكومت قانون الهي بر مردم است. (14)
امام، بر اساس تز ولايت فقيه، مبارزه با حاكمان جور و ستمگري را كه بر مسلمانان حكومت
مي كردند واجب اعلام كردند و به اين گونه، مشروعيت افرادي را كه به اسم
اسلام در خدمت غرب بودند، به چالش كشيدند. ايشان در اين باره مي گويند:
«شرع و حق حكم مي كند كه نگذاريم وضع حكومت ها به همين صورت ضد اسلامي يا
غير اسلامي ادامه پيدا كند. ما چاره اي نداريم، جز اينكه دستگاه هاي
حكومتي فاسد و فاسدكننده را از بين ببريم و هيأت هاي حاكمه خائن و فاسد را
سرنگون كنيم. اين وظيفه اي است كه همه مسلمانان در يكايك كشورهاي اسلامي
بايد انجام دهند و انقلاب اسلامي را به پيروزي برسانند.» (15)
شناساندن و احياي اسلام:
امام با ارائه تز ولايت فقيه باعث شدند تا احكام سياسي و اجتماعي اسلام،
كه قرن ها راكد مانده بود، دوباره احيا گردد و به مردم شناسانده شود.
ايشان در اين باره مي گويند: «از حدود 50 كتابي كه احكام اسلام در آن
مجتمع است، 3 يا 4 كتاب مربوط به عبادات و كمي مربوط به اخلاقيات است؛
مابقي در كتاب ها همه مربوط به اجتماع، حقوق و سياست است.
آن
روز كه دنيا غرق در جهالت بود و از اروپا خبري نبود، اسلام قوانيني آورد
كه جامع قانون هاي حكومت زنده دنياست و همه جهاتي كه بشر در امور مربوط به
جنگ و صلح، زندگي خصوصي، معاشرت با ديگران محتاج است در اسلام آمده است.»
(16)
حكومت اسلامي به عنوان درمان مشكلات:
ايشان با تأكيد بر اينكه اگر احكام اسلام اجرا مي شد، امروز مسلمانان دچار
انحطاط نمي شدند، مي گويند: «وقتي به قدرت برسيم، نه تنها سياست و اقتصاد
و اداره كشور را درست مي كنيم، بلكه حرام خوار ها و دروغ پرداز ها را شلاق
مي زنيم و به كيفر مي رسانيم. اگر علما حكم الهي را جاري مي كردند و احكام
و امور اسلام به دست آنان جريان مي افتاد، ديگر ملت بيچاره و گرسنه نمي
ماند.» (17)
عكس العمل رژيم عراق و پهلوي در قبال امام
لجن پراكني هاي رژيم پهلوي:
در طول سال هايي كه امام در نجف بود، رژيم پهلوي سعي مي كرد تا از هر
طريقي جنگ تبليغاتي عليه امام به راه بيندازد. براي مثال، وقتي كه در محرم
سال 1346 يكي از پيام هاي امام از راديو پيك ايران قرائت شد، ساواك سعي
كرد اين گونه جلوه دهد كه كمونيست ها طرفدار امام هستند تا از اين طريق،
جايگاه ايشان را در ايران تضعيف كند. همچنين دستگيري و شكنجه ياران امام
يكي ديگر از روش هاي ساواك براي مقابله با امام در طول سال هاي اقامت
ايشان در نجف بود. يكي ديگر از سياست هاي رژيم در اين سال ها تلاش براي
ايجاد اختلاف بين علماي نجف با امام بود تا از اين طريق جايگاه ايشان را
تضعيف كند. (18)
جلوگيري از رسيدن وجوه شرعي به امام:
در سال هايي كه امام در نجف بودند، رژيم پهلوي تمام تلاش خود را مي كرد تا
از رسيدن وجوه شرعي از ايران به امام جلوگيري كند و همچنين با تجسس از
افرادي كه از عراق برمي گشتند، تلاش مي كرد تا از توزيع كتاب ها و اعلاميه
هاي امام جلوگيري كند. رژيم در اين سال ها، با تحت فشار قرار دادن هر شخصي
كه با امام در ارتباط بود، سعي مي كرد تا با افزايش هزينه هاي ارتباط
مبارزان با ايشان، افراد را مجبور كند تا قيد ارتباط با امام را بزنند.
(19)
رژيم
هاي ايران و عراق در سال 1353، طبق بيانيه الجزاير، اختلاف خود را كنار
گذاشتند. بعد از اين قرارداد، فشار ها و محدوديت ها عليه امام افزايش پيدا
كرد. امام خود در اين مورد مي گويد: «مقامات عراقي به من هشدار دادند، به
دليل روابطي كه با رژيم ايران دارند، نمي توانند فعاليت هاي مرا تحمل
كنند. من هم به آن ها پاسخ دادم كه اگر شما مسؤوليت هايي نسبت به حكومت
ايران داشته باشيد، من هم در برابر اسلام و ملت ايران مسؤولم.» با اين
حال، بعد از آنكه عراق نتوانست امام را به عقب نشيني از موضعش مجبور كند،
روز اول مهرماه 1357، منزل امام به محاصره نيروهاي نظامي عراق درآمد و از
رفت و آمد به داخل منزل ايشان جلوگيري كردند. خبر محاصره منزل امام در
نجف، موج وسيعي از اعتراضات را در عراق و ايران ايجاد كرد. اين مسأله باعث
شد تا رژيم هاي عراق و ايران به وحشت بيفتند و نيروهاي ارتش عراق مجبور
شوند از محاصره بيت امام دست بكشند.» (20)
نتيجه
با
وجود اينكه رژيم پهلوي فكر مي كرد اگر امام خميني (ره) را به نجف تبعيد
كند، ايشان دچار انزوا و گوشه گيري خواهند شد و به دليل دوري و قطع ارتباط
با ايران از اذهان مردم فراموش مي شوند؛ اما در عمل امام خميني (ره)، به
عنوان يك فقيه آگاه به زمان و سيره و سنن امام معصوم، با انتخاب استراتژي
هايي كه برخي از آنها الگو گرفته از روش هاي امامان شيعه در هنگام تحت
محاصره قرار گرفتن از سوي حاكم جور بود، نه تنها نقشه رژيم پهلوي را نقش
بر آب كردند، بلكه با نوشتن كتاب «حكومت اسلامي» خوني تازه در رگ هاي
مسلمانان مبارز در ايران تزريق كردند و باعث شدند تا روند انقلاب اسلامي
شتاب بيشتري بگيرد.
پي نوشت ها
1. اكبر فلاحي، تاريخ شفاهي زندگي و مبارزات امام خميني (ره) در نجف، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1390، صص 27 تا 29.
2. عبدالرضا آقايي، دوران تبعيد امام خميني (ره) در عراق، مجله رشد آموزش تاريخ، شماره 37، زمستان 1388، ص 11.
3. مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، خاطرات سال هاي نجف، جلد دوم، تهران، 1389، ص 134.
4. سيدحميد روحاني، نهضت امام خميني (ره)، جلد دوم، تهران، واحد فرهنگي بنياد شهيد، 1364، ص 487.
5. اكبر فلاحي، همان، ص 133.
6.
غلام علي پاشازاده، مبارزات امام خميني (ره) به روايت اسناد در دوران
تبعيد در نجف، تهران، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1387، ص 109.
7. سيدحميد روحاني، نهضت امام خميني (ره)، جلد سوم، تهران، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1372، صص 499 و 500.
8. غلام علي پاشازاده، همان، صص 68 تا 74.
9. عبدالرضا آقايي، همان، ص 16.
10. غلام علي پاشازاده، همان، ص 54.
11. همان، ص 89.
12. سيدحميد روحاني، همان، صص 494 و 495.
13. اكبر فلاحي، همان، ص 163.
14. علي رضا ملايي تواني، فرآيند گرايش به انقلاب در انديشه سياسي امام خميني (ره)، شماره 13، زمستان 1380، ص 202.
15. سيدمحمدعلي حسيني زاده، اسلام سياسي در ايران، قم، انتشارات دانشگاه مفيد، 1386، ص 228.
16. سيدحميد روحاني، همان، ص 500.
17. سيدمحمدعلي حسيني زاده، همان، ص 230.
18. سيدحميد روحاني، همان، ص 267.
19. اكبر فلاحي، همان، صص 180 تا 185.
20. عبدالرضا آقايي، همان.